زمانی که متامانیکا کولیس بیمون و مارک آنتونی وان شایک هر دو در WABC-TV در نیویورک کار می کردند – او به عنوان تهیه کننده و او به عنوان عکاس خبرنگار – در سال 2007، علیرغم تشویق همکار، هیچ یک علاقه ای به ملاقات با یکدیگر نداشتند.
آقای. وان شایک، 47 ساله، از رابطه قبلی یک پسر داشت، “بنابراین تمام تعطیلات آخر هفته من با فرزندم سپری شد.” “من خیلی قرار ملاقات نکردم.”
اماس. بیمون، که نیکا را کنار میگذارد، دلایل خاص خود را داشت: “شنیدهام که او یک آدم تند و تیز است، بنابراین هرگز از راه خود برای ملاقات با او خارج نشدم.”
در آن زمان ذهن او به چیزهای دیگری هم بود. خانم “زمانی که همدیگر را دیدیم، او نه میدانست که من چقدر بیمار هستم، نه من، زیرا نامی برای آنچه داشتم نداشتم.” بیمون، 51 ساله، گفت.
در مجموع 17 سال طول می کشد تا اینکه او به درستی با یک بیماری خودایمنی نادر به نام بیماری مرتبط با IgG4 یا IgG4-RD، یک بیماری التهابی مزمن که می تواند باعث ایجاد توده ها و ضایعاتی شود که منجر به اختلال عملکرد و تخریب چندین اندام می شود، تشخیص داده شود. اماس. بیمون آن را شبیه به لوپوس یا مولتیپل اسکلروزیس توصیف کرد، “زیرا باعث التهاب در هر مفصلی که انتخاب کند.” او هر روز برای کنترل علائمش دارو مصرف می کند.
همانطور که خانم بیمون با شرایط خود مبارزه کرد، آن دو به عنوان دوست صمیمی شدند. “من قبلاً از کنار میزش می رفتم و با او مسخره می کردم تا بخندم.” وان شایک گفت. آنها اغلب به عنوان دوست همیشه یک همبرگر یا آبجو می گرفتند تا اینکه یک روز تابستانی در سال 2010 که آقای. وان شایک از او دعوت کرد تا با او برای دیدن تیم بیسبال مورد علاقه آنها، بوستون رد ساکس، در Fenway Park برود.
بعد از آن سفر بود که فهمیدند اگر تمام وقت خود را با هم بگذرانند، ممکن است قرار بگذارند. بنابراین آنها انجام دادند.
آقای. VanSchaick در Bay Shore، NY بزرگ شد او تولید تلویزیون را آموخت و ارتباطات را در Eastern Suffolk BOCES در Patchogue، NY Ms. بیمون در Riverdale و Scarsdale، نیویورک بزرگ شد او از کالج بوستون با مدرک لیسانس در ارتباطات فارغ التحصیل شد.
دو سال و نیم بعد، در روز کریسمس 2013، خانم. بیمون، آقای ون شایک و پسر 7 ساله اش، مارک جونیور، افتتاحیه هدایایی را در Mr. خانه VanSchaick در Orange، Conn.، زمانی که Marc Jr. به پایه درخت اشاره کرد و فریاد زد: بابا نوئل چیزی در قطار جا گذاشت! اماس. بیمون جعبه کوچکی را کشف کرد که در کابوسه نشسته بود. در داخل یک حلقه کلاداگ ایرلندی قرار داشت: نواری که قلب را نشان می داد که با دو دست بسته شده بود و بالای آن یک تاج قرار داشت.
[Click here to binge read this week’s featured couples.]
آقای “او الماس نمی خواست.” وان شایک گفت. او چیزی می خواست که معنایی داشته باشد و آن حلقه نماد عشق و تعهد ما به یکدیگر است.
اما این زوج عجله ای برای برگزاری عروسی نداشتند. خانم “ما هرگز به آن نرسیدیم.” بیمون گفت.
سپتامبر گذشته، در یک سفر دسته جمعی به لاس وگاس، یکی از دوستانشان به آنها اشاره کرد و گفت: “چرا صبر کنید؟” آنها متوجه شدند که این سؤال خوبی است: در چند سال گذشته، هر دو با مرگ بستگان نزدیک خود در خانواده خود متحمل خسارات بزرگی شده بودند، و آنها تصمیم گرفتند تا زمانی که دیگران هنوز زنده بودند، اقدام کنند.
آنها در یک مراسم سه دقیقه ای در سپتامبر ازدواج کردند. 5، 2022 در کلیسای کوچک عروسی غرب. داور آنها جودیت سی. لافمن بود.
در ماه مارس 4، این زوج که در نیوآرک زندگی می کنند، عهد خود را با استیو میچل، جعل الویس، بازسازی کردند. (خانم بیمون در مراسم عروسی آنها در لاس وگاس یک جعل الویس می خواست، اما در آخرین لحظه نتوانست یکی از آنها را بگیرد.) 130 مهمان در این مراسم حضور داشتند.
این جشن در مانور در وست اورنج، نیوجرسی برگزار شد، مکانی که مادر عروس، گلوریا بیمون، قبل از مرگ او در سال 2020 در انتخاب آن کمک کرد. حتی برنجی که در طول مراسم پرتاب شد سالها قبل توسط خانم کیسهای بسته شده بود. مادر بیمون که آقای. وان شایک گفت: “این یک راه خوب برای دانستن اینکه او هنوز آنجا با ما است.”
این دو پیشینه خود را در مراسم با “پریدن جارو” در اشاره به میراث سیاه عروس و با استفاده از “درخت آرزو” به جای کتاب مهمان به عنوان اشاره ای به میراث هلندی داماد ترکیب کردند.
در یک نقطه از پذیرایی، خانم. پای بیمون ناگهان قفل شد – نشانه ای از بیماری او. آقای. وان شایک بدون تردید آنجا بود. او گفت: “تنها کاری که باید انجام می دادم این بود که به او نگاه کنم و او بلافاصله بازویش را بیرون آورد و عصای من را گرفت و به سمت صندلی ام برد.” او می تواند آنچه را که من نیاز دارم ببیند بدون اینکه نیازی به گفتن آن داشته باشم – این نقطه ای است که ما در رابطه خود به آن رسیده ایم.
برای آقای VanSchaick، بیماری او هم یک نعمت و هم یک نفرین بوده است: “اینها چیزهایی است که ما نخواستیم، اما آنها نمی توانند شما را نزدیکتر کنند.”