در فینال «بری»، هالیوود با قتل فرار می کند

این مقاله شامل اسپویلرهای پایانی سریال “بری” است.

وقتی «بری» برای اولین بار پخش شد، کمدی تاریک HBO شبیه یک سریال تلویزیونی کلاسیک دو ترانه به نظر می رسید: داستان جنایی وجود داشت، و داستان شو بیز وجود داشت. فرضیه عجیب آن بری برکمن (ستاره، خالق و کارگردان بیل هدر)، یک تفنگدار سابق آسیب دیده و تبدیل به قاتل که بازیگری را به عنوان مهلتی از کار مرگبار روزانه خود شروع کرد، دنبال می شود.

یکی از مسیرهای این مجموعه، شمارش بدن بری را در حالی که درگیر جنگ‌های اوباش لس‌آنجلس شد، تلاش‌های نامناسبی برای رستگاری انجام داد و در یک سری از آخرین شغل‌ها به پایان رسید، جدول‌بندی شد. مسیر دیگری در حومه شهرت هالیوود بود، زیرا بری به کلاس بازیگری که توسط جین کوزینو (هنری وینکلر) هموطن خوبش تدریس می شد، پیوست و با سالی رید (سارا گلدبرگ)، یک دانش آموز با استعداد اما مبارز، قرار گرفت.

اما در فصل آخر، که یکشنبه به پایان رسید، این دو مسیر مانند رشته‌های آزادراه لس آنجلس با هم ادغام شدند. بی‌رحمی تجارت نمایشی، اجرای قتل – همه آنها در «بری» بخشی از یک محصول هستند.

سریال‌هایی مانند «سوپرانوها» که گروه‌های اوباش «پدرخوانده» را مانند انجیل نقل‌قول می‌کردند، با ایده جنایتکارانی که تصورات هالیوودی از خودشان را تقلید می‌کنند بازی کرده‌اند. اما اغلب چنین داستان هایی در یک طرف شکاف راحت تر از طرف دیگر هستند. برای مثال، تلاش کریستوفر مولتیسانتی برای ورود به فیلمنامه نویسی در «سوپرانوها»، جزو بهترین لحظات سریال نبود.

از سوی دیگر، «بری»، هر دو جهان را در مصالحه و توهمات مشترک می بیند. بری با استفاده از تجربه خود به عنوان یک قاتل وارد عرصه بازیگری می شود، مانند زمانی که او داستانی در مورد یک قاتل بودن تعریف می کند که جین برای یک بداهه دراماتیک از آن استفاده می کند. او در سریال تلویزیونی “قوانین بشریت” ایفای نقش می کند، یک کنسرت عجیب برای مردی که قوانین را زیر پا می گذارد و انسانیت کمی در او باقی مانده است. و فعالیت جنایی او او را به همکاری با نوهو هنک (آنتونی کاریگان صحنه دزدی)، یک تبهکار چچنی که خود را نوعی امپرساریو معرفی می کند، سوق می دهد.

در همین حال، سالی – که خودش قربانی روابط توهین‌آمیز و تبعیض‌های جنسی صنعتی است – با ساخت یک سریال استریم، رگه‌ی شریرانه‌اش را فاش می‌کند و به دلیل اینکه دستیار سابقش را فریاد می‌زند، در فضای مجازی پخش می‌شود. «بری» پیشنهاد می‌کند که اگر برای ارتکاب قتل به نوعی خود محوری دیوانه‌ها نیاز باشد، برای متعهد شدن کامل به هالیوود نیز نیاز به یک سری هیولا دارد.

در طول سه فصل اول، نمایش خشونت و فرهنگ پاپ تأثیرگذار بود، اما اغلب احساس می‌شد جدا از هم. آنها در فصل آخر به طور کامل با هم جمع شدند، با اولین نمایش، که در آن بری در نهایت به دلیل کشتن دوست دختر جین، افسر پلیسی که هویت جنایتکارانه او را کشف کرده بود، به زندان می‌افتد.

او به عنوان یک فرد مشهور در زندان پذیرفته شده است، از جمله توسط کارکنان زندان، که از این ایده که او در تلویزیون حضور داشته است، غافلگیر شده اند. یک نگهبان گیج به او می گوید: «می دانم می گویند کار بدی کردی. “اما من مطمئنم که تو پسر بدی نیستی.”

البته، بری آدم بدی است، هر چه سابقه غم انگیزش باشد. در لحظات کمتر توهم خود، حتی خود او نیز متوجه این موضوع می شود. اما آنچه او از آن سود می برد، اسطوره تلویزیونی جنایتکار معیوب اما جذاب است.

در طول چهار فصل، «بری» اغلب در معرض خطر تبدیل شدن به چیزی بود که مورد انتقاد قرار می‌گرفت: یک نمایش ضدقهرمانی شیک که خشونت فرابنفش را سرگرم‌کننده می‌کند. در آن خوب بود، تقریباً خیلی خوب.

هادر، که کارگردانی بسیاری از سریال‌ها، از جمله فصل آخر کامل را بر عهده داشت، به‌طور غیرمعمولی در به تصویر کشیدن هرج و مرج برای کسی که از پس‌زمینه کمدی‌اش است، استعداد دارد – اگرچه شاید هدیه‌اش مدیون این پس‌زمینه باشد. خشونت در “بری”، مانند یک طرح کمدی خوب، غافلگیرکننده است، به گونه ای که قتل عام روی صفحه دیگر به ندرت اتفاق می افتد.

آتش‌سوزی‌هایی که به طرز عجیبی مغلوب می‌شوند، از ناکجاآباد شعله‌ور می‌شوند و به طرز چشمگیری اشتباه می‌شوند. در حالی که بیشتر تیراندازی‌های فیلم و تلویزیون بیننده را با دست هدایت می‌کنند – به شما نشان می‌دهد چه کسی با چه کسی چه کرده است – “بری” اجازه می‌دهد سردرگمی جنگ در صفحه‌نمایش عریض پخش شود، زیرا می‌داند که نقطه هرج و مرج این است که شما همه چیز را دریافت نمی‌کنید. اطلاعاتی که فوراً می خواهید

خشونت آن حتی خنده دار است – نه “ها ها” آنقدر خنده دار که “من ندیدم که آمدن” خنده دار چیزی که نیست نجیب یا عالی یا باحال است.

بری هم نیست. او به نوعی دلسوز، شکسته و بد مورد استفاده قرار می گیرد – به ویژه توسط فوچس (استفان روت)، مدیری که از استعداد خود برای کشتن پول استفاده کرد. اما او چیزی را از دست می دهد، که با تلاش او برای جبران آن واضح تر می شود. او رستگاری را یک فرآیند مکانیکی می‌داند – شما مراحل را دنبال می‌کنید، مقداری پرداخت می‌کنید و نتایج را می‌گیرید – نه یک مبارزه داخلی. (اینکه فردی که از نظر عاطفی آنقدر غیر شهودی می‌توانست به بازیگری تبدیل شود، بر نقد هالیوودی سریال تأکید داشت.)

من بعد از پایان خیره کننده فصل اول نوشتم که پایان دادن به سریال در همان جا یک حرکت شجاعانه و رضایت بخش بود. من بیشتر خوشحالم که نمایش ادامه پیدا کرد، اگرچه گاهی اوقات احساس بیش از حد یک سه گانه را داشت که آخرین قسمت آن توسط استودیو به نصف تقسیم شد. (فینال فصل سوم، که در آن جین از مهارت‌های خود برای فریب دادن بری به دام پلیس استفاده می‌کند، می‌توانست یک پایان سریال عالی را نیز رقم بزند.)

اما در اجرای نهایی «بری»، این ایده که برای به دست آوردن رستگاری چه چیزی لازم است، به طرز هوشمندانه‌ای بازمی‌گردد. و پایان بازی طبیعتاً با یک فیلم آغاز می شود.

در یک پرش زمانی میان فصل، بری و سارا به صورت ناشناس با پسری جوان در یک منطقه غبارآلود زندگی می کنند، جایی که آنها متوجه می شوند که یک پروژه سینمایی بر اساس داستان بری در حال توسعه است. این امر ژن را از تبعید خود بیرون می‌کشد. او ابتدا در برابر این که یک استودیوی فیلمسازی این قضیه را هیجان زده کند، مقاومت می کند، اما در نهایت قادر به مقاومت در برابر کانون توجه نیست. همچنین بری را به لس آنجلس برمی گرداند تا معلم بازیگری قدیمی خود را بکشد. او موفق نمی شود، اما در نهایت ژن را به دروغ در قتل دخیل می کند.

پس از چند آدم ربایی و یک تیراندازی با تلفات جمعی دیگر، باری دوباره از عواقب فرار کرده است – تا اینکه سالی که در نهایت از استعفای خود متزلزل شده است، به او می‌گوید که تنها با قبول مسئولیت اعمالش می‌تواند خود را نجات دهد. اما زمانی که در نهایت تصمیم می گیرد این کار را انجام دهد، معلمش به او برخورد می کند و او را با شلیک گلوله می کشد.

آیا بری واقعاً برای بهتر شدن و برای خوب تغییر کرد؟ ما نمی دانیم؛ او قبلاً تلاش کرده بود، سپس برای عقب نشینی به خرید منطقی پرداخت. ژن به او لطف انحرافی کرده است، او را در ثانیه‌ای که پیشنهاد می‌دهد خود را تسلیم کند، می‌کشد – و در این فرآیند، فردی را که ممکن است نام ژن را پاک کرده باشد، از بین می‌برد.

در عوض، پس از یک بار پرش دیگر، پسر بری را می‌یابیم که برای تماشای فیلم به خانه یکی از دوستانش می‌رود، فیلمی که بری را به عنوان یک قربانی ساده لوح نشان می‌دهد که توسط جین، یک مغز متفکر جنایتکار تمسخر آمیز دستکاری شده است. ژن ممکن است در مسابقه نهایی پیروز شده باشد، اما شهرت ابدی خود را از دست داده است.

در مورد بری، اگر او هرگز در واقعیت رستگار نشد، او با داستان های تخیلی، در یک دروغ ساخته شده برای هالیوود بوده است. این جنایت کامل است.

Roy Christensen

متخصص اینترنت دانشجو. نینجا فرهنگ پاپ. علاقه مندان پرشور توییتر.

تماس با ما