یک شروع سخت در تگزاس، جیمی باتلر را به ستاره NBA تبدیل کرد

تایلر، تگزاس – جیمی باتلر و جو فولس به اندازه کافی می دانستند که یک حلقه بسکتبال پیدا کنند که در فاصله ای امن از هرکس دیگری که اتفاقاً در ورزشگاه واگستاف تمرین می کرد باشد. گاهی اوقات، آنها تا 11 بازی می کردند. گاهی اوقات، بازیکن صاحب توپ فقط اجازه یک دریبل را داشت. گاهی اوقات، آنها ساعت ها می رفتند. قوانین؟ بستگی به روز داره در مورد احضار خطاها؟

فولس، یک مهاجم آمریکایی که سعی می‌کرد از دست‌های بلند خود برای خنثی کردن قدرت باتلر استفاده کند، گفت: «باید یک هک مستقیم بود.

در کالج تایلر جونیور، یک مدرسه دو ساله سرسبز در حدود 100 مایلی جنوب شرقی دالاس، فولس از جمله هم تیمی هایی بود که متوجه شد باتلر چقدر با هنر رزمی بسکتبال تک به تک برخورد می کند. این خالص ترین تقطیر رقابتی او بود.

فولس گفت: «اگر از او می‌خواهید تک به تک بازی کند و واقعاً آماده نیستید که با او تک به تک بازی کنید، این کار را نکنید، زیرا رابطه شما با او را به هم می‌زند. “

باتلر قبل از اینکه به مارکت برود و سپس به عنوان یک درافت دور اول وارد NBA شود، قبل از اینکه در تمرینی در مینه‌سوتا هم تیمی‌هایش را از بین ببرد و سپس حباب NBA دوران کووید را وارد صحنه شخصی خود با میامی هیت کند، باتلر یک دوره را صرف کرد. فصلی در Tyler که پایه و اساس همه چیزهای بعدی را ایجاد کرد.

باتلر گفت: «این اولین بار بود که یک نفر واقعاً از من شانسی گرفت.

در حال حاضر، باتلر شهرت خود را به عنوان یکی از بهترین بازیکنان دو طرفه لیگ، یک ستاره 6 بار با دستمزد هشت رقمی که میامی را به عنوان یک مدعی قهرمانی همیشگی معرفی کرده است، تثبیت کرده است. او در اوقات فراغت خود به عنوان یک گلچین جهانی برای یک آبجو کم کالری کار می کند و قهوه گران قیمت می نوشد.

اگرچه هیت تا اینجای فصل ناهموار بوده است – آنها 2-3 از بازی روز پنجشنبه خود مقابل گلدن استیت جلوتر بودند – باتلر 33 ساله، آنها را دوباره در ترکیب قرار داده است. او بهتر از همه می داند که یک پایان قوی مهمتر از یک شروع سخت است.

در تایلر، یادآور سالی است که او در آنجا گذرانده است. بیرون از سالن بدنسازی «لابی جیمی باتلر» مملو از یک جعبه جایزه است که شامل عکس‌ها، جلد مجلات، پیراهن قدیمی او و یک جعبه کورن فلکس با تصویر او روی آن است.

اما زمانی که در تابستان 2007 به مدرسه رسید، به نظر می‌رسید که از آنچه در خطر بود آگاه بود: آینده‌اش.

در مورد گذشته او؟ او نمی توانست برگردد. حتی در حال حاضر، او علاقه ای به تکرار دوران کودکی خود در خارج از هیوستون ندارد. او فقط در چند مورد صحبت کرد که چگونه مادرش او را در 13 سالگی از خانه بیرون کرد، در مورد اینکه چگونه او چندین سال قبل از اینکه خانواده یکی از دوستانش او را به خانه بردند، با کاناپه‌سرفینگ زنده ماند.

فولس گفت: «من شخصاً در مورد تجارت او صحبت نمی‌کنم، اما اگر همه چیز را از کسی بگیری و باید یاد بگیری که در سنین جوانی چه حسی دارد، این باعث می‌شود که هر کسی شبیه «یو» باشد. ، هرگز به جایی که بودم برنمی گردم.’ و بسیاری از مردم هرگز نمی فهمند که چگونه است، زیرا آنها حتی نمی توانند آن را تصور کنند.”

باتلر که از دبیرستان تامبال بیرون آمد، یک پیشنهاد بورسیه از سنتنری، یک کالج کوچک در لوئیزیانا که از آن زمان به بخش III منتقل شده است، و یک پیشنهاد جزئی از Quinnipiac داشت. یک روز بعد از ظهر، مایک مارکیز، مربی قدیمی تایلر، که از یک پیشاهنگ منطقه هیوستون به نام آلن برانچ در مورد باتلر شنیده بود، تلفنی دریافت کرد.

مارکیز گفت: «او فکر می‌کرد که جیمی بازیکن بهتری نسبت به آنچه گزارش شده بود است. “بنابراین، ما به سرعت پایین آمدیم و او را برداشتیم و برای ملاقات آوردیم. طولی نکشید که متوجه شدم او چیز خاصی در مورد خود دارد، دقیقاً همان چیزی که خودش را حمل می کرد.”

در بازدید یک روزه خود از تایلر، باتلر از محوطه دانشگاه بازدید کرد، سوالات زیادی پرسید و در یک سالن ورزشی باز شرکت کرد. او در مصاحبه ای گفت که هیچ تعصبی در مورد کیفیت بازی در سطح دانشگاهی ندارد – “من واقعاً هیچ پیشنهادی نداشتم، پس چگونه می توانم در مورد هر چیزی پیش فرضی داشته باشم؟” او پرسید – اما او تحت تأثیر قرار گرفت.

باتلر گفت: «آن بچه‌ها واقعاً خوب بودند و فکر نمی‌کنم هرگز بدتر از این بازی کنم.»

با این حال، مارکیز عاشق نگرش و پتانسیل خود بود و باتلر آن روز اوراق بورسیه خود را امضا کرد. در اولین جلسه تیم، تلفنی از یکی از کمدها زنگ خورد که نقض قوانین تیم بود. باتلر از جمله کسانی بود که می‌توانست طرف مقصر را شناسایی کند، اما هیچ‌کس او را رها نکرد، و مارکیز به تیم دستور داد تا دوی سرعت را پشت سر بگذارد.

فولس گفت: «ما آدم‌های وفاداری بودیم.

این در نوع خود نشانه ای از با هم بودن اولیه بود.

مارکیز گفت: «من فکر می‌کنم که این امر بیش از هر نوع تمرین تیم‌سازی که می‌توانستیم انجام دهیم، آنها را جمع کرد.

این تیم در سالن Bateman زندگی می کرد، یک ساختمان آجر قرمز که محل تیم فوتبال مردان نیز بود. بازیکنان در کلاس شرکت کردند، در Whataburger غذا خوردند و در Dollar General در راهروها پرسه زدند. فولس گفت، در غیر این صورت آنها در ورزشگاه زندگی می کردند و یکدیگر را از دردسر دور نگه داشتند. ریکی ویلیامز، مدیر تیم، مقررات منع آمد و شد را طوری اجرا کرد که گویی مهمترین چیز در جهان است.

فولس گفت: “اوه، خدای من، ریکی.” “اگر با ریکی دعوا نکردی، پس سعی نمی کردی زندگی کنی.”

فولس از باتلر این حس را دریافت کرد که مصمم است هر چیزی را که می تواند از اطرافیانش جذب کند. هر روز فرصتی برای یادگیری و پیشرفت بود. مارکیز گفت، در پیش فصل، باتلر زودتر برای تمرین می آمد و تا دیر وقت می ماند تا بتواند ساعت ها وقت بگذارد – بله، ساعت ها – روی حرکت پای خود کار می کند.

مارکیز گفت: «همه این چرخش‌ها، همان چیزهایی است که او الان شبانه استفاده می‌کند.»

تایلر یک فصل فوق‌العاده پشت سر باتلر، فولس و جیمی واندربکن داشت، مهاجمی که در ایالت آیووا بازی می‌کرد. آنها که به عنوان “سه جی” شناخته می شوند، تیم را پیش از یک بازی تورنمنت منطقه ای مقابل کالج پانولا، تیمی که تایلر با 27 امتیاز در هفته قبل شکست داد، به رکورد 24-4 رساندند.

فولس در حین گرم کردن صداهایی شنید که یک پیشاهنگ از سن آنتونیو اسپرز در ساختمان حضور دارد – به گفته او این نشانه ای بود که او و هم تیمی هایش در مسیر درستی هستند – و آنها نمایشی را به نمایش گذاشتند. در بازی ای که به وقت اضافه سه گانه رفت، باتلر با شکست 123-121 که فصل تایلر را به پایان رساند، 43 امتیاز و 10 ریباند به دست آورد.

باتلر گفت: “این تقصیر جوزف فولس بود و تقصیر جیمی واندربکن بود زیرا آنها در بازی خطا کردند.” “جو در نیمه دوم خطا کرد. و سپس جیمی دو دقیقه بعد از نیمه دوم خطا کرد. دو نفر از سه گلزن برتر ما از بین رفتند.”

خاطره باتلر زنگ زده بود: فولس و واندربکن هر دو در وقت اضافه اول خطا کردند.

فولس، دستیار سابق کالج که اکنون شرکت توسعه بازیکن خود را اداره می‌کند، می‌گوید: «ما در واقع چند هفته پیش در این مورد بحث کردیم، و این اولین باری بود که درباره بازی صحبت می‌کردیم. من اینطور گفتم: “برادر، من در نیمه اول خطا نکردم!”

پس از فصل، باتلر چندین پیشنهاد از بخش I، از جمله یکی از کنتاکی را بررسی می کرد. فولس که قبلاً به مارکیت متعهد شده بود، باز ویلیامز، مربی جدید تیم را صدا کرد و از او خواست باتلر را به خدمت بگیرد.

فولس به ویلیامز گفت: “اگر جیمی را نگیری، من نمی آیم.”

یک هفته بعد، باتلر و فولس راهی یک مک دونالد در نزدیکی محوطه دانشگاه شدند تا بتوانند از دستگاه فکس رستوران استفاده کنند. باتلر نامه ملی خود را مبنی بر حضور در مارکت وارد دستگاه کرد.

فولس گفت: «او واقعاً نمی‌دانست که چه اتفاقی می‌افتد.

Roy Christensen

متخصص اینترنت دانشجو. نینجا فرهنگ پاپ. علاقه مندان پرشور توییتر.

تماس با ما