از آنجایی که گمان میکنم برای برخی از کودکان، نارسایی جنسی میتواند بخشی از یک بحران سلامت روانی گستردهتر باشد، میتوانم با برخی از والدین در مقاله اخیر کیتی جی.ام. بدانید.» بیکر با جسیکا بردشاو، مادر یک نوجوان تراجنسیتی که در طیف اوتیسم قرار دارد و از اختلال کم توجهی بیش فعالی، PTSD و اضطراب رنج می برد، مصاحبه کرد. بیکر مینویسد: «او در طول همهگیری با تنهایی دست و پنجه نرم میکرد و به نظر والدینش، به نظر میرسید که هنوز دقیقاً نمیدانست او کیست، زیرا بارها نام و گرایش جنسی خود را تغییر داده بود.»
بردشاو تنها زمانی متوجه شد که فرزندش به عنوان ترنس شناخته شده است که نامی ناآشنا در بالای یک تکلیف خانه خط خورده است. او آموخت که هر بچهای شش ماه قبل از آن در مدرسه تغییر اجتماعی کرده بود و از والدینش خواسته بود که به او چیزی نگویند. او از اینکه در تاریکی نگه داشته شد ناراحت بود: “این تصمیمی بود که ما به عنوان یک خانواده می گرفتیم.” او به بیکر گفت.
هر پریشانی قابل درک است. اگر یکی از بچه هایم بدون اطلاع من دست به چنین گام بزرگی بزند، من حیران می شوم و رک و پوست کنده می شوم. با این وجود، هر چه بیشتر در مورد آن فکر می کنم، بیشتر متقاعد می شوم که مدرسه کار درستی را انجام داده است. نوجوانان سزاوار حریم خصوصی و استقلال برای تعیین هویت، جنسیت یا موارد دیگر هستند، حتی اگر برخی از انتخابها و تصمیمهایشان برای بزرگسالان زندگیشان بد به نظر برسد.
در حال حاضر، هم از طریق دادخواهی و هم از طریق قوانین ایالتی، به اصطلاح مدافعان حقوق والدین در تلاش هستند تا اطمینان حاصل کنند که مدارس خانواده ها را در مورد تغییرات هویت جنسی فرزندانشان آگاه می کنند. قربانیان فوری چنین سیاستهایی، کودکان ترنس هستند که خانوادههای حامی ندارند و جایی را از دست میدهند که بتوانند با خیال راحت خارج از خانهشان باشند. بت همه نوجوانان باید مستقل از والدین خود فضایی برای آزمایش هویت به روش های برگشت پذیر و غیرپزشکی داشته باشند.
چنین سیاست هایی همچنین می تواند بارهای پوچ را بر دوش مسئولان مدرسه بگذارد. تا آنجا که من می دانم، معلمان به والدینی که فرزندانشان با آنها قرار ملاقات می گذارند، اطلاع نمی دهند. اگر دختر یک خانواده مسلمان محافظه کار تصمیم می گرفت در مدرسه حجاب خود را از بین ببرد، بسیاری از ما انتظار نداشتیم معلمش او را گزارش کند. اما اگر افراد حقوق والدین برنده شوند، معلمان مجبور خواهند شد قبل از خطاب کردن بچه ها با ضمایر مورد علاقه خود، با والدین تماس بگیرند یا دانش آموزان را با نام هایی که پاسخ نمی دهند صدا کنند.